آه ای فصل سرد خستگی
چون غباری بر تن این زندگی
همچو سنگی بر سر جریان رود
باز میداری مرا از پویندگی
دیدنت دریای مرا خون میکند
جام زهری بر شراب زندگی
وهم مرگ و کابوس ترسی در شبم
همچو آفت بر درخت زندگی
مرگ خنده باران خشم و کینه ای
بر شاخ و برم و ریشه هایم آفتی
راه میجویم نیست یاری یاوری
تا گریزم از زوال این زندگی
Loneliness...
ما را در سایت Loneliness دنبال می کنید
برچسب : آفت دهان,آفتاب,آفتاب یزد,آفتاب پرست,آفتابه,آفتاب رایانه,آفتاب سوختگی,آفتابکاران,آفتاب گرفتن,آفت خواننده, نویسنده : bgeorgiangirla بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 4:59